و حالا باید به همه چیزهای خوبی که داریم این را هم اضافه کنید؛ گل دامسنا یا همان گل محمدی خودمان (خوشبوترین و زیباترین گل جهان) یک گل ایرانی است که در قمصر میروید.
اینکه قمصریها اولین مردمانی بودند که توانستند بوی گل 6-5 روزه را همیشگی کنند، یکی دیگر از اولینهای ماست. ایران مملکت عجیبی است؛ هر چه خوبان همه دارند، ایران به تنهایی دارد یا داشته.
یک چیز دیگر اینکه همین چند سال پیش، گلمحمدی، گل ملی شناخته شد. البته باور کنید گلهای ملی قمصر از گلهای ملی دایی، هم مهمتر، هم پرفایدهتر و هم افتخار آفرینترند؛ البته اگر بتوانیم خوب از آنها استفاده کنیم.
بد نیست بدانید
قمصر با این همه سابقه، شهری 2 ماهه است. قمصریها میگویند در حقیقت، قمصر هیچ ترقیای نکرده چون جوان قمصری کوچ میکند به شهرهای اطراف.
محمدباقر قمصری، استاد پدر کمالالملک است. شاید هم بتوان گفت که استاد تمام خاندان هنرمند «غفاری» و همچنین نقاشی ایران است. هنوز نمونه کارش در حرم امام رضا(ع) هست.
ملامحسن فیض کاشانی - محدث، شاعر، متکلم، عارف و فیلسوف قرن دوازده - تمام تابستانهای عمرش را در قمصر گذرانده و شاه عباس خانه زیبایی برای او ساخته بوده که دیگر نیست. او درباره این شهر گفته: گر فیض کند ثنای قمصر / نیکی کندش هزار دفتر.
گذرید ازوسط شعله دوزخ به بهشت / ماه خرداد زکاشان چو به قمصر بروید
بیت بالایی از نصرت الله اربابی است که اختلاف 20 کیلومتری و 20 درجهای بین کاشان و قمصر را در آن نشان داده.
«کم» به معنی جای پر قنات و «سر» هم که پسوند مکان است. «کمسر» معرب شده و قمصر شده.
محراب مسجد جامع میانده، قدیمیترین و باارزشترین اثر تاریخی و دیدنی قمصراست. آقای باستان - متولی مسجد - 20 کلید به ما داد تا در راباز کنیم و من از محراب عکس بگیرم ولی هیچ کدام به درد نخورد. من هم که نشد از در تو بروم، از پنجره عکاسی کردم.
قدیمترها قمصریها روز عاشورا، نخلهاشان را حدود 15کیلومتر - روی دوش - میآوردند تا اینجا. بقعه شاهسواران بر قله کوه است. از اینجا، هم قمصر و هم کاشان پیداست. البته چند سالی است که بقعه قدیمی از بین رفته.
گل محمدی کمتوقعترین و پرفایدهترین گل جهان است. این گل در قمصر تقریبا به روش دیمی زنده است. بوته گل محمدی از اواسط اردیبهشت تا اواسط خرداد گل میدهد. البته تا اردیبهشت از آسمان آب میخورد، بعد هم که گلهایش تمام شد، شبیه به یک بوته خار میشودکه در تابستان به حداقل آب هم راضی است.
سلجوقیان این گل را به دمشق بردند و از آنجا به جاهای دیگر رفت. به همین خاطر به رز دمشق معروف شد ولی هر جای دیگری، نه آنقدر پرگل میشود و نه آنقدر خوشبو که در قمصر. حتی بوتههای گل نیاسر و برزک که در چند کیلومتری قمصرند هم، به قوت گلهای قمصر نیستند. شرایط خاک و آب و هوای قمصر به این گل، عجیب میسازد.
دیگر متاع نامی قمصر، صابون قمصر است؛ ترکیبی از سودو پیه و کلیاب که بعد از 8-7 بار جوشاندن و تصفیه به دست میآید. الان فقط «سید نوابی» در قمصر این کار را میکند. قبلا بیشتر پشتبامهای قمصر همین شکل بود. به قول خود نوابی، صابونسازی خیلی زحمت دارد، خیلی.
بعد از خدا، بزرگترین عامل سرسبزی قمصر، حاج سیف الله نمازی است. آبیاری بیشتر باغهای کاشیها و تهرانیها به عهده اوست.حاج سیف الله میگوید رعیت درخت را از اولاد خودش بیشتر دوست دارد.
امامزادگان قمصر - پیرداوود و پیر سلیمان - نوه و نبیره امام حسناند؛ یکی در محله پایین و دیگری بالا. چند وقتی است سقف بقعه سلجوقی پیرسلیمان ریخته. قدیمترها، قمصر یکی از مراکز دراویش هم بوده است.
این گلهای بابونه در نوبت عرقگیری هستند و آن آقا، گلابگیر نمونه قمصر است. کتابی از تجربیات گلاب گیری در سر این مرد هست؛ تجربیاتی که از پدران پدرانش به او رسیده.
روش به دستآوردن آب مقطر راکه همه در سوم ابتدایی خوانده اید. گلاب همان آب مقطر است با بوی گل. هر چه گل بیشتری در آب (60 لیتر) بریزند بهتر است چرا که از آن، 40 لیتر آب مقطر بهدست میآید، به همین سادگی. خداپسندش این است که در برابر 30کیلو گل، 60 لیتر آب بریزند. گلاب دو آتشه یعنی اینکه به جای آب دردیگ پر از گل، دوباره گلاب بریزند که البته خیلی سلطنتی است و در این زمانه همچین گلابی وجود ندارد.
اگر خدای نکرده، روی تفالههای گل باقیمانده از یک بار گلابگیری، دوباره آب بریزند، گلاب آنرا، گلاب پساب میگویند. گلاب 5منی و 3 منی و... هم هست که اینجا کم است. ضمنا گل قمصر، تنها گلی است که هر تن آن، 25گرم اسانس میدهد. گلاب داروی گرفتگی است؛ هم روحی و هم شکمی.
اگر خواستی یک کاشی را از غیر کاشی تشخیص بدهی، یک گل محمدی به هردو بده تا بو کنند.صلوات فرستادن بعد از بو کردن گل محمدی، یکی از خصوصیات مردم این منطقه است.
سال گذشته عطر و گلاب کاشان 5میلیون دلار ارز وارد مملکت کرده. شاردن
- سفرنامه نویس فرانسوی - هم 500 سال پیش از صادرات شگفت انگیز گلاب متعجب بوده.